به صدایی که با آن در حال خواندن این متن در ذهنتان هستید توجه کنید ،برایتان آشناست؟ این صدا غیر از خواندن متون مختلف هم در ذهنتان فعالیت دارد . شما میگویید این صدا خودم هستم ،این صدای خودم هست که با آن این متن را میخوانم و یا فکر میکنم .
اما این صدا شما نیستید!
شما کسی نیستید ،بلکه حقیقت هستید .هیچ صدایی ندارید ،در حقیقت شما خود سکوت هستید.
علت این که زنان در جهان کمتر از مردان مورد توجه واقع شدند و مردان کمتر از زنان صلح و آرامش را تجربه کردند این است که هر دو گروه انرژی مخالف جنسیت خود را درون خود شکل نداده اند.
مردان در انرژی مردانه حاضر شدند و کل جهان را به جنگ و آتش و خون کشیدند و کمتر در انرژی صلح و آرامش زنانه قرار گرفتند یا حد اقل اجازه ندادند زنان بخش هایی از حکومت را به دست بگیرند
زنان بیشتر در انرژی زنانه حاضر شدند و کمتر در جامعه رشد داشتند و بیشتر مورد ظلم واقع شدند چون کمتر در انرژی مردانه حضور پیدا کردند .
حضور در انرژی زنانه و مردانه برای هر مرد و زنی لازم است تا بتواند مراحل رشد را بدون مانع شخصیتی پشت سر بگذارد.
هر چه قدر که در زندگیتان با چالش های مخرب و رویدادهای به ظاهر بد یا نامطلوب مواجه شدید یک راه سریع و میانبر وجود دارد تا همه چیز سریع تر رو به بهتر شدن پیش برود
در هر فرکانس پایینی که از جدول سطوح هوشیاری قرار گرفته اید بلافاصله با حضور در همین لحظه و قرار گرفتن در فرکانس عشق، صلح و آرامش به سمت بهتر شدن حال خود و تغییر واقعیت موجود پیش بروید.
و اینگونه جهشی یک باره را از سطوح پایین تر جدول به سطوح بالاتر تجربه کنید.
سطوح پایین تر:
خشم ، نفرت ، ناراحتی، نگرانی، نا امیدی
سطوح بالای جدول :
عشق،صلح، آرامش
هیچ بعدی وجود ندارد مرگ پایان هویت است پایان من است تنها ذات حقیقت است که وجود دارد و باقیست. برای شما تنها این لحظه وجود دارد که میتوانید به صورت ظاهرا مجزا در این جهان بی نهایت زندگی کنید. هویت ، دروغی است که با مرگ ازبین میرود. هوشیاری بی نهایت این جهان از چشمان شما دارد به خودش نگاه میکند .
هیچ بعدی وجود ندارد هیچ گذشته ای نیست کل ساختار جامعه و حکومت ها در حال تلقین وجود آینده و گذشته هستند . جدای از بازی توهمی جامعه ،مردم و حکومت ها ، به درون غاری بروید به یک جزیره دور بروید به یک روستای دور یا جنگل، به درون یک اتاق ساکت بروید به خارج از کره زمین بروید ، به دور از همه این بازی ها ، میبینید که حقیقت هستی فقط در هر لحظه در جریان است و شما در همین لحظه جریان دارید .دقیقا تصور کنید که در فضای خارج از کره زمین قرار دارید ، به دور از همه آشوب ها و اتفاقات و حرفها .
پس تنها همین لحظه را بدون نگرانی دیوووااانه وار زندگی کنید به دور از نگرانی به دور از ترس از هویتتان ، به دور از گذشته و آینده و حرف مردم و ایگوهای جامعه فقط در همین لحظه که وجود دارید دیوانه وار و با عشق و تمام وجود زندگی کنید.
زندگی کردن یعنی حضور در لحظه ی حال ، داشتن زندگی آزاد و لذت بردن از تمام لحظات زندگی .
حضور کامل با ناظر بودن و آرامش مطلق ، درون هر رویدادی از زندگی و رقم زدن اتفاقات مطلوب برای زندگی خود و دیگران در سطح فرکانسی عشق ، صلح درونی و روشن شدگی به حقیقت.
آیا دلیلی برای بودنتان در این لحظه وجود دارد؟
پاسختان شاید این باشد که به دلیل تپش قلبم الان زنده ام؟
ولی چه دلیلی برتپش قلبتان در این لحظه وجود دارد؟ چون در این لحظه بین دو احتمال تپش و ایستادن قلبتان ،در احتمال تپش قرار گرفته اید .چرا ؟
دلیل بودنتان در این لحظه چیست؟
هیچ دلیلی وجود ندارد .شما کسی نیستید بلکه شما ذات واحد و بی نهایت هستی هستید که به این صورت در آمده اید و در حال تجربه خودتان هستید .
این ذات بی نهایت این هوشیاری بی نهایت که به اشکال مختلف در حال تجربه خودش است در یک فیلد محدود به اسم منطق جامعه و علوم شناخته شده گرفتار نشده است.
برای دسترسی به این ذات بی نهایت باید از ایگو ها رها شوید و برای این کار باید ذهنتان ساکت شود .
برای ساکت کردن ذهن مدیتیشن را تمرین کنید و در همین لحظه به طور کامل حضور داشته باشید.
به اندازه داشتن چیزی که میخواهی همین الان خوشحال باش .
زمان و مکان یک توهم است . زمان و مکان یک پارامتر نسبی است که برای نقطه های مجزا تعریف میشود . باید نقطه های به ظاهر مجزا وجود داشته باشند تا زمان و مکان به نسبت تعریف شود ولی برای کل هستی ،روح واحد این جهان، مجزا بودنی وجود ندارد برای همین برای یک وجود واحد چیزی به نسبت تعریف نمی شود همه چیز برای روح واحد هستی یک حضور مطلق و ناظر بودن یک پارچه است .
برای داشتن چیزی که میخواهی همین الان همین الان خوشحال باش چون در حقیقت همین الان فقط وجود دارد و به دست آوردن هر چیزی یعنی فهمیدن فرکانس و حس و راه آن چیز . در همین لحظه به فرکانس و حس داشتن چیزی که میخواهید نزدیک و نزدیک تر شوید .