از زندگی شخصی ام

در زندگی شخصی ام آدم های روانی زیادی بودند که به خاطر دلسوزی کلی باور غلط وارد ضمیر ناخوداگاهم کردند و من را تبدیل به یک آدم ترسو ضعیف خجالتی و بی هدف کردند.

ولی همواره حقیقتی را درونم حس می کردم و برنامه ریزی کردم که زمانی کاری را بکنم که می خواهم و حقیقت هستی را بفهمم.

میگفتند همه باید درس بخوانند در حالی که من از این درس ها خوشم نمی آمد و کنجکاوی ام را تحریک نمی کرد و نمی دانستم چه راهی وجود دارد برای تغییر برنامه های مغزی ؟

می گفتند همه باید استخدام بشوند ازدواج کنند بچه دار بشوند برای دین خاصی فداکاری کنند و ...

در ترم چهارم دانشگاه که البته رشته ای را میخواندم که دوست نداشتم در این ترم به ذهنم رسید که در اینترنت سرچ کنم و ببینم راز آدم هایی که هدف خودشان را دنبال می کردند چه بود؟ راز مشترک بین همه این آدم ها که برای خودشان زندگی می کردند چه بوده؟

با مستند راز آشنا شدم و بعد با دوره حلقه گمشده راز و سپس با سایت قدرت نا محدود آشنا شدم .

سیاره زیبایمان را باید زندگی کنیم نه جنگ به خاطر ایگو

یک زمین فوتبال وجود دارد و در این زمین به جای اینکه هر دو تیم فوتبال بازی کنند در حال جنگ و کشتار هستند یکی از این دو تیم میگوید من حقم و خدا اینجاست و آن یکی می گوید من حقم .

یک مربی فوتبال می آید و می گوید اینگونه نیست اینجا زمین فوتبال است و باید بازی کنید قوانین بازی این گونه است ولی او را هم می کشند و به جنگشان ادامه می دهند مربی بعدی این صحنه را می بیند و دیگر نمی آید پیش خود می گوید اینها خودشان نمی خواهند که آگاه شوند و قوانین را بدانند بگذار این قدر به خاطر خدای خیالیشان در سر و کله هم بزنند و هم را بکشند تا شاید اگر کسی باقی ماند و من زنده بودم بیایم و بهشان قوانین بازی را بگویم !

وقتی با کسی در گذشته درون ذهنتان بحث می کنید

ممکن است بعضی مواقع آدمها با افرادی در ذهنشان بحث کنند در حالی که این بحث مربوط به گذشته بوده و پیش خود می گویند کاش این طور گفته بودم و حقش را کف دستش گذاشته بودم.

همین طور اثر گذشته را می بینند که در زندگیشان موجود است

دو نکته وجود دارد

اولی اینکه مشخص است که چنین افرادی در گیر هویت دروغین شده اند در پست های قبلی گفته شد برای رها شدن و حضور در لحظه باید از هویت ها رها شد و این مسئله بحث کردن با آدم ها در ذهن مشخص می کند که هویت دروغین در حال اذیت کردن و مانع حضور در لحظه شماست .

و نکته دوم این است که شما هر چیزی را که مربوط به گذشته است ولی اثراتی بر زندگیتان داشته و می خواهید آن اثرات را حذف کنید و یا به نحوی تغییری در زندگیتان ایجاد کنید ، این تغییر مربوط به همین الان است و نمی توانید هیچ گذشته ای را با فکر کردن به ای کاش ها تغییر دهید!

پس با آگاه و ناظر شدن به این بحث های ذهنی میتوانید درگیرشان نشوید و از آنها رها شوید.

بالاترین وضعیت جدول سطوح هوشیاری

برای قرار گرفتن در بالاترین وضعیت جدول سطوح هوشیاری انسان کافی است تا ناظر شوید و هویت خود را از همه چیز و همه افکار و نگرانی ها جدا کنید و عملا بی هویت شوید .فرض کنید کنار خیابان شلوغی قرار گرفته اید و ماشین های زیادی در حال رد شدن هستند و شما در حال تماشای آنها هستید هر ماشینی که آمد سوارش نمی شوید حتی اگر بوق زد و التماس کرد و یا تهدیدتان کرد! گردنتان هم همراه با حرکت آنها حرکت نمی کند فقط ناظر هستید و در حال تماشای همه این افکار. هرچه ناظر بودن را ادامه می دهید این خیابان خلوت تر میشود. با هیچ فکری همراه نمی شوید و به صورت یک ناظر قدرتمند زندگی خود را پیش میبرید.کاملا در لحظه حال،کاملا خالی از هویت دروغین.
برای این کار مدیتیشن را تمرین کنید .

جدول سطوح هوشیاری

آپلود عکس

همان طور که مشاهده میکنید پایین جدول سطح هوشیاری و احساسی انسان ، احساس خجالت و شرم وجود دارد که با رنگ قرمز و با عدد 20 مشخص شده است .

احساس گناه با عدد 30 و بی تفاوتی با عدد 50 که همان نا امیدی و افسردگیست .

وقتی شما شروع می کنید به فکر کردن راجع به گذشته دچار احساس گناه و یا افسردگی یا خجالت و شرمندگی میشوید و سطح هوشیاریتان به شدت پایین می آید برای اینکه شما در سطوح هوشیاری بالا زندگی کنید فقط کافی است که سکوت ذهن و ناظر شدن به ذهن را تمرین کنید. خیلی ها ذهنشان در شبانه روز برای خودش در احساس گناه و افسردگی و خجالت چرخ میزند بدون این که هوشیار باشند که این افکار سطح احساسی آن ها را تغییر میدهد و در نتیجه باعث نتایجی در سطح فرکانس فکر شده میشوند.

حضور داشتن در وضعیت بی ذهنی و فکر نکردن به گذشته حد اقل باعث میشود که شما سطح فرکانس پایین این جدول را به صورت احساسی تجربه نکنید و آن را مجدد وارد زندگیتان نکنید .

عدم توانایی در لذت بردن

آپلود عکس

لذت بردن از چیزی نیاز به این دارد که در لحظه حال همه چیز را رها کنید و کل توجهتان را به طعم آن غذای مورد علاقه بدهید و آن را کاملا حس کنید و یا بتوانید قطره بارانی که شما را خیس کرده به خوبی حس کنید و بوی نم باران را تا ته ظرفیت ریه هایتان به درون بکشید و بگذارید مغزتان را پر کند طوری که شاید به عطسه بیفتید!

لذت بردن کاملا به توانایی تمرکزتان در لحظه حال و رها کردن افکار بر میگردد.

آیا میتوانید بالشتان را بغل کنید و آن را ببوسید؟ خیلی آسونه!

در حالت خود هیپنوتیزم تکرار کنید:

"من روز به روز بیشتر و بیشتر از زندگیم لذت میبرم."

عمق خلسه و فرکانس های بالاتر

وقتی چشمانتان را ببنید و در عمق خلسه بروید میبینید که شما به صورت مجزا وجود ندارید ذات شما و هستی یکی است

وقتی وارد فرکانس های بالا میشوید میفهمید که در ذات هستی هیچ نگرانی وجود ندارد و همه چیز گویا کاملا بی منطق و توهمی است و منطق چیزی است که میتواند برای برآورده شدن خواسته شما وجود داشته باشد یا وجود نداشته باشد مثلا میتواند به یکباره ظاهر شود .

به یک باره ظاهر شدن چیزها در حالتی که منطق نیوتونی و علت و معلولی برایش ندارید منطقی دارد و آن ذات هستی است ذات بی نهایت هستی و خواب بودن این جهان که در ارتعاشات بالاتر میتواند به یکباره شما را وارد فریم دیگری از واقعیت کند .کل هستی کل این توهم وجود در هر نانوثانیه و یا حتی کمتر خاموش و روشن میشود و شما میتوانید در روشن شدن بعدی جای دیگری باشید!

رد شدن از 400

اگر منطق علت و معلولی فرکانس 400که در سطح جامعه و در سطح دانشگاهها عموما در مورد آن بحث میشود را رها کنید و بی منطق شوید آنگاه میبینید که چیزی که شما را محدود میکرده تا ابعاد بالاتر هستی را درک نکنید همین منطق عامه بوده که در ذهنتان به آن باور داشتید حتی خیلی ها دین خاصی را دنبال میکنند اما در زندگی ممکن است پدیده های جادویی را رد کنند و یا آن را ممنوع بدانند به هر حال رد شدن از چنین مانعی در ذهنتان باعث تجربه های شگفت انگیز و متفاوتی میشود.

از هیچ باور محدود کننده ای در ذهنتان حساب نبرید!

شما خالق کل این جهان هستید!

شما در بخش عمیق تر وجودتان خالق هستید خالق کل هستی هستید.موجودی هستید که میتواند به بخش عمیق تر وجودش دسترسی پیدا کند و درون آن روی هر چیزی تاثیر بگذارد.به خاطر بخش پیشرفته مغزتان که امکان دسترسی عمیق به عمق ذاتتان را میدهد ، میتوانید چنین موجود منحصر به فردی باشید .

این قابلیت تغییر باورها و دسترسی به اعماق هوشیاری درون سایر موجودات نیز وجود دارد اما به هرشکل درون انسان شکل کاملتر و بهتری به خود گرفته و میتواند امکان این دسترسی را نسبت به موجودات دیگر تضمین شده تر کند.

البته همین بخش پیشرفته نیز میتواند درگیر ایگوهای جامعه شود و کار را خراب کند و اوضاع هوشیاری را بدتر از سایر موجودات دیگر کند ولی به هرشکل این سیستم به خودی خود کامل تر از موجودات دیگر است و میتواند این امکان هوشیاری بی نهایت را بهتر فراهم کند.

اگر مغزتان یادش برود که شما چه کسی هستید ...

آپلود عکس

این فیلم را دوست دارم بیشتر به خاطر قسمت هایی که شخصیت داستان از هیاهوی زندگی روزمره جدا میشود و به درون عمق وجودش میرود.

وقتی بیشتر و بیشتر درون هوشیاری بروید بیشتر با هویت حقیقیتان روبه رو میشوید و بیشتر و بیشتر از هویت دروغینتان فاصله میگیرید

هویت دروغین شما بسیار ضعیف است و دایما باید مراقبش باشید و تمام نگرانی ها را همین هویت دروغین برایتان درست می کند .

ولی هویت حقیقی که با بیشتر ماندن در عمق هوشیاری با آن مواجه میشوید همان هسته اصلی این جهان است .شما درون عمق هوشیاریتان متوجه میشوید که خدا هستید منظورم خدای تحریف شده ی برخی یا همه ادیان در ذهن برخی مذهبی ها نیست .

منظورم خدای بی نهایت است.هنگامی که بی هویت میشوید متوجه میشوید که خود هستی هستید که انگار به صورت جداگانه و به شکل توهمی در حال تصور شدن است .

وقتی که تازه از خواب بیدار میشوید درست قبل از اینکه هویتتان شروع به اجرا شدن در مغزتان کند در این پنج ثانیه که تازه چشم باز کردید، متوجه میشوید که هیچ کسی نیستید جز خود هوشیاری هستی.خوب دقت کنید وقتی مدیتیشن کنید بهتر متوجه این موضوع میشوید .قبل از اینکه پروگرام هویتی اجرا شود زمانی که بیدار شدید در این فاصله شما چه کسی هستید ؟ اگر بر فرض این برنامه مشکلی برایش پیش آمد و پنج دقیقه طول کشید تا اجرا شود شما در این فاصله چه چیزی میتوانید به خود بگویید ؟چه کسی هستید؟؟؟؟

مراقبه لانه خرگوش( برای کشف و شهود )

آپلود عکس

آیا فکر میکنید که این دنیا فقط همان زن قرمز پوش است و یا مردمی که از عجله ی کار، اطرافتان بی توجه به شما در رفت و آمدند؟ یا این ساختمانهای سربه فلک کشیده و یا این ماشینها؟

آیا میخواهید بدانید که لانه خرگوش چه قدر عمیق است؟

هرچه قدر که عمق این حقیقت را بیشتر بفهمید بیدار تر میشوید مثل کسی که درون خواب، بیدار است و میداند که دارد خواب میبیند و میتواند خوابش را تغییر دهد.

میخواهید هیچ مشکلی نداشته باشید و همه چیز برایتان مثل یک بازی باشد ؟ پس این سفر را از دست ندهید و باتمام وجود بخواهید که عمق حقیقت را بفهمید و برای همین ذهنتان را ساکت تر کنید و بیشتر رها شوید.

وقتی چشمانتان را بستید و بدنتان را وا نهادید این سوال را در ذهن خود بیاورید که ذات این جهان چه قدر عمیق است؟

ذهن را رها کنید به هیچ چیز فکر نکنید ولی با تمام وجود این سوال را در خود داشته باشید و هرچه قدر بیشتر به منظور رسیدن به جواب درون این سکوت بروید بیشتر و بیشتر پی میبرید که این سوراخ چه قدر عمیق است؟!!

عینک سیاهی را بردارید و هوشیاری را جایگزین کنید

برای اینکه بتوانید نور حقیقت را ببینید باید عینک سیاه منیت را بردارید . باید به زلالی چشمه شوید به لطافت گل

خود دروغینتان را از میان بردارید همانی که دایما به سیاهی میبیند وقتی با حقیقت همراه شوید میتوانید سیاهی ها را ببینید نور را ببیینید انگار تازه چشمتان باز میشود . مردم فکر می کنند اگر همه چیز را سیاه ببینند در دنیایی که به قول خودشان همه اش سیاهیست کار درستی انجام می دهند اما این کار قدرت دیدن هوشیارانه را از شما میگیرد شما وقتی با حقیقت هستی یکی شوید انگار میتوانید آدم ها را بشناسید در یک نگاه و بدون حرف زدن . می توانید فرصت ها را ببینید و در جاهای درستی اعتماد هوشیارانه ای به خرج دهید این گونه فرصت ها را از دست نمی دهید و با نا هوشیاری درون حادثه ای نمی افتید .انگار شکست ناپذیر میشوید و هیچ قدرتی نمی تواند تا زمانی که شما نخواهید هوشیاری درونی را از شما بگیرد.

افزایش حضور در لحظه چه تاثیری می گذارد آیا در امان می مانم یا باید بازم نگران رویداد ها باشم؟

وقتی که هوشیاری و آگاهیتون را افزایش بدید و در فرکاانس های بالا باشید که این امر با حضور در لحظه اتفاق می افتد،آن موقع افرادی که نمی خواهید و موقعیت هایی که نمی خواهید به گونه ای فیلتر و حذف می شوند که شاید حتی متوجه نشوید!

مثال:

*دزدی که میخواسته مثلا از شما دزدی کند ولی اتفاقی افتاده و نتوانسته .

*فردی که خیلی بد رانندگی می کند لایی می کشد و مست است ولی جلو تر از شماست و برای همین هیچ خللی در رانندگی شما ایجاد نمی کند

*فردی که قصد ناراحت کردن یا آسیب رساندن به شما را دارد ولی به هر دلیلی پیش شما نمی آید .

و...

و همچنین با حضور در لحظه و تنظیم فرکانستون روی بی نهایت جهان هستی رویداد ها و شانس های خیلی خوبی برایتان پیش می آیند .

عشق به کل هستی

سلام گنجشک کوچولو .نازی .الهی. ببینش چه قدر کوچولو و عشقه.

بله از این وروجک ها اطرافتان زیاد است و شما میتوانید به آنها عشق بدهید و اینگونه قلب خود را وسیع تر کنید مهم نیست که کسی عشق ورزیدن شما را میبیند یا نه . آن پرنده متوجه عشق ورزیدن شما میشود یا نه بلکه مهم این است که شما خود با این کار انرژی عشق را وارد زندگی خود میکنید و اینگونه به دیگران هم منتقل میشود . کل این جهان بر اساس عشق ساخته شده است و هنگامی که عشق میورزید هوشیاری این جهان متوجه میشود و چون وارد این انرژی شده اید عشق بیشتری را در آن روز تجربه میکنید!

توهم شما همان توهم کل جهان است

انرژی بودن شما در حقیقت انرژی هستیست .وقتی به صورت ذهنی وارد انرژی توهم چیزی میشوید در حقیقت در حال وارد شدن به انرژی توهمی آن چیز در این جهان هستید .چون انرژی که شما به صورت ذهنی وارد آن میشوید همان انرژی هستیست .یعنی هنگامی که با ذهنتون وارد انرژی چیزی شوید بدنتان هم وارد آن میشود در نتیجه رفتارتان هم وارد میشود و همینطور رویدادهای احتمالی با احتمال رویدادن بر پایه واقعیت اطراف شما رخ میدهند.

ما همه درون یک دنیای مشترک هستیم با سطح انرژی وهوشیاری مشترک درون یک خواب هستیم . بنابراین انرژی توهمی که هرکدام از ما واردش میشویم روی پارامترها و فرکانس های جهانی اثر می گذارد

با آدم های مختلف در ذهنتان بحث نکنید !

خیلی ها در ذهنشان با آدمهای مختلفی بحث می کنند این کار را نکنید به جایش قدرت بی نهایت را در وجودتان گسترش دهید و نگران چیزی نباشید به موقع میتوانید با هوشیاری و قدرت بی نهایتتان در موقعیت های مختلف ظاهر شوید .این که کلی با آدم ها بحث می کنید و اسمش را تمرین می گذارید برای اینکه اگر دوباره پیش آمد ...به نظر من بهتره که روی هوشیاری کار کنید چون موقعیت ها و سطح فرکانس ها در واقعیت ممکن است با چیزی که دارید برایش تمرین می کنید فرق داشته باشد ضمن اینکه فکر کردن و بحث کردن با آدم ها صدای ذهن را افزایش می دهد و صدای ذهن هوشیاری و سطح فرکانس شما را کاهش می دهد.شما می توانید با افزایش فرکانس خود به سمت بی نهایت آدم های زندگیتان را کنترل کنید یعنی میتوانید در واقعیتی قرار بگیرید که هیچ کسی نتواند شما را قضاوت کند و یا اگر اشتباهی مرتکب شدید همه خیلی زود فراموش کنند یا اثر احساسیش از بین برود .پس برای اینکه همین الان یک فرکانس بالاتر را راحت تجربه کنید هر آدم خیالی که خواست در ذهنتان با شما بحث کند را کنار بگذارید و نگرانی خود را رها کنید و بسپارید به قدرت بی نهایتی که در وجودتان بیشتر و بیشتر میشود .

خدای وجود

چشمانت را ببند و برو به اعماق وجودت هیچ کس بشو کسی نباش ،مرده .منت مرده. تو دیگر کسی نیستی راحت از همه چیز و همه کس برو به اعماق و ناظر و ناظر تر بی ذهن و بی ذهن تر

ضمیر نا خوداگاه قدرتمندت از جنس خود هوشیاریه و هرکاری میتونه انجام بده قسمت عمیقی هست که خداست .

آن قسمت خدا در عمق وجودت خود خود خداست خود بی نهایت خود خدایان و الهه ها .خود جهان هستی خود این خواب .

و همه در مقابل این قدرت خوابند و ضعیف . مگر افرادی که بیدار شوند و بفهمند که درون این خواب هستند و آن موقع قدرت تغییر این رویا را پیدا می کنند .

قدرت خدا را در وجودتان فعال کنید!

خدا در اصل هوشیاری بی نهایت است از منفی تا مثبت بی نهایت.
همه چیز اشکال مختلف هوشیاری است. این هوشیاری ، درون شما در جریان است شما خود این هوشیاری هستید و میتوانید این هوشیاری را در فرکانس خدا یعنی فرکانس بی نهایت درون وجودتان تنظیم کنید و منظور از فعال کردن قدرت خدا در وجودتان دقیقا همین است.

گذشته چیست ؟آیا وجود دارد؟

فقط همین لحظه حقیقت دارد جهان هستی لحظه ای است. گذشته برای جهان هستی چیزیست که در حافظه ها مانده و چیزی که مکتوب شده و اثر فرکانسیست که در لحظه حال مشهود است .ولی تنها و تنها همین لحظه است که حقیقت دارد .شما با تغییر واقعیت همین لحظه ، میتوانید همان اثر فرکانسی گذشته که در لحظه حال وجود دارد را هم تغییر دهید .

شاید اشتباهی را در گذشته مرتکب شده اید و اثر حسی آن را با بیاد آوردن خاطره آن حس می کنید و دچار آزردگی خاطر میشوید ولی شما تنها در حال بیاد آوردن آن خاطره در لحظه حال هستید در حالی که آن اتفاق دیگر وجود ندارد و برای جهان هستی تنها همین لحظه هست و در جریان است . جادوی این لحظه به قدری قوی است که وقتی شما گذشته را بیاد می آورید وارد این توهم اشتباه میشوید که انگار همین الان آن اتفاق افتاده و چه بسا حتی بلند شوید و به آن شخص خیالی که در ذهن در حال بیاد آوردنش هستید فحش دهید در حالی که مدتی بعد به خودتان می آیید و میبینید کسی نیست من به چه کسی فحش دادم از دست چه کسی دلخور شدم کسی وجود ندارد ؟!

این جهان چه قدر توهمی است ؟

این جهان چه قدر توهمی است ؟

آن قدر توهمی است که شما الان نشستید اینجا و فکر می کنید همه واقعیتی که در حال تجربه هستید حقیقت محض این جهان است و توهمی بودن آن را یا به قدر درک فعلی تجربه می کنید یا اصلا باور ندارید که توهمی است .

آیا در این حد توهمی هست که بتوان هر مقدار پولی که بخواهیم در حساب بانکیمان ظاهر شود یا هر فرد خاصی که خواستیم سر راهمان قرار بگیرد بدون اینکه نیاز به گشتن زیاد باشد؟

این که شما الان حقیقت واحد این جهان را به صورت مجزا تجربه می کنید خودش اصلی ترین و منشا همه توهم هاست . ولی این که این منشا توهم که مثلا خود شما هستید بتواند وارد هر توهم دیگری هم بشود کاملا منطقی است .وقتی منشا توهم که بودن شماست وجود داشته باشد پس توهم ثروت یا فقر هم میتواند برای شما باشد و میتوانید تجربشان کنید .

یعنی آیا همه چیز فقط پله پله به صورت منطقی و علت معلولی درون این توهم به دست می آید یا به یک باره هم میتواند به دست بیایید ؟

این که چیزی بدون هیچ تلاش منطقی و علت و معلولی و پله پله بتواند به یک باره حاصل شود نیاز به تجربه کردن دارد . مثلا ممکن است چیزی به ذهنتان به یکباره الهام شده و بعد به یکباره اتفاق افتاده بدون دخالت منطقی شما.و جالب است بدانید که مدار هوشیاری شما قبل از تشکیل اولین سلول به یکباره شکل گرفته است و شما به یکباره به وجود آمدید این را در ادیان هم میتوانید مطالعه کنید .ولی پیشنهاد من تجربه کردن این موضوع است شروع کنید به تجربه کردن ذات توهمی این جهان و همزمان شروع کنید به ناظر تر شدن . وقتی شما شروع کنید به ناظر تر شدن مشاهده می کنید که در حال بیدار تر شدن هستید و از زاویه دید من مجزا فاصله میگیرید و انگار دیدتان کلی تر میشود وقتی شما بیدار تر شدن را با مدیتیشن تجربه می کنید یعنی قبلا درون خواب بودید یعنی الان هم درون خواب هستید که صرفا بیشتر اگاه شدید به ماهیت خواب بودن این جهان .

بهتر است که بتوانید خوابتان را کنترل کنید تا کسی به شما نگوید که خواب بوده!

اگر به نظرتان خواب هایتان واقعی می آید و نمی توانید تغییرشان دهید از این به بعد تصمیم بگیرید که بتوانید در صورت دلخواه تغییرشان دهید

برای اینکار کافی است ناظر بودنتان را در همین لحظه بیشتر کنید و قبل از خواب تلقین کنید که در صورت دلخواه میتوانم خواب هایم را تغییر دهم.

چون این که شما گاهی با ترس از خواب بیدار شوید و یک نفر دیگر بیاید و به شما بگوید خواب بوده خیلی جالب نیست برای همین ناظر بودن خود را در خواب افزایش دهید تا خود بتوانید کنترل خواب هایتان را به دست بگیرید .

بعد از آن هم ناظر بودنتان را باز هم افزایش دهید تا مطمئن شوید همین الان خواب نیستید و اگر هستید بتوانید تغییرش دهید!